طرح آموزش راه رفتن به کمک ربات برای بیماران پس از سکته مغزی
دوره بهبودی: کارآزمایی تصادفی شده و کنترل شده یک سو کور
دنگ یو، ژانگ یانگ، لیو لی، نی چائومینگ و وو مینگ
اولین بیمارستان وابسته USTC، بخش علوم زیستی و پزشکی، دانشگاه علم و صنعت چین، هفی، آنهویی 230001، چین
Correspondence should be addressed to Wu Ming; wumingkf@ustc.edu.cn
دریافت در 7 آوریل 2021;بازبینی شده در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۱؛پذیرش در 17 آگوست 2021؛منتشر شده در 29 آگوست 2021
ویراستار آکادمیک: پینگ ژو
حق چاپ © 2021 دنگ یو و همکاران.این یک مقاله با دسترسی آزاد است که تحت مجوز Creative Commons Attribution توزیع شده است که استفاده، توزیع و تکثیر نامحدود در هر رسانه را مجاز میکند، مشروط بر اینکه اثر اصلی به درستی ذکر شده باشد.
زمینه.اختلال راه رفتن در اکثر بیماران پس از سکته مغزی وجود دارد.شواهد مربوط به آموزش راه رفتن در دو هفته در تنظیمات محدود به منابع کمیاب است.این مطالعه به منظور بررسی اثرات یک برنامه آموزشی راه رفتن با کمک ربات کوتاه مدت برای بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام شد.مواد و روش ها.85 بیمار به طور تصادفی در یکی از دو گروه درمانی قرار گرفتند که 31 بیمار قبل از درمان قطع شده بودند.برنامه آموزشی شامل 14 جلسه 2 ساعته، به مدت 2 هفته متوالی بود.بیماران اختصاص داده شده به گروه آموزش راه رفتن به کمک ربات با استفاده از سیستم آموزش و ارزیابی راه رفتن A3 از NX (گروه RT، n = 27) درمان شدند.گروه دیگری از بیماران به گروه تمرین راه رفتن روی زمین معمولی (گروه PT، 27=n) اختصاص داده شدند.اندازهگیریهای پیامد با استفاده از تجزیه و تحلیل راه رفتن پارامتر زمان-فضا، ارزیابی Fugl-Meyer (FMA) و آزمون زمانبندی و رفتن (TUG) ارزیابی شد.نتایج.در تجزیه و تحلیل پارامترهای زمان-فضای راه رفتن، دو گروه هیچ تغییر قابل توجهی در پارامترهای زمانی از خود نشان ندادند، اما گروه RT تأثیر قابلتوجهی بر تغییرات پارامترهای فضا (طول گام، سرعت راه رفتن، و زاویه انگشت به بیرون، P <0: 05).پس از تمرین، نمرات FMA (20:22 ± 2:68) گروه PT و نمرات FMA (4:6 ± 25:89) در گروه RT معنی دار بود.در آزمون Timed Up and Go، نمرات FMA گروه PT (3:95 ± 22:43) معنی دار بود، در حالی که در گروه RT (4:92 ± 21:31) معنی دار نبود.مقایسه بین گروه ها تفاوت معنی داری را نشان نداد.
نتیجه.هر دو گروه RT و گروه PT می توانند تا حدی توانایی راه رفتن بیماران سکته مغزی را در عرض 2 هفته بهبود بخشند.
1. معرفی
سکته مغزی عامل اصلی ناتوانی است.مطالعات قبلی گزارش کرده اند که 3 ماه پس از شروع، یک سوم بیماران زنده مانده وابسته به صندلی چرخدار باقی می مانند و سرعت راه رفتن و استقامت به طور قابل توجهی در حدود 80 درصد از بیماران سرپایی کاهش می یابد [1-3].بنابراین، برای کمک به بازگشت بعدی بیماران به جامعه، بازیابی عملکرد راه رفتن هدف اصلی توانبخشی زودهنگام است [4].
تا به امروز، مؤثرترین گزینههای درمانی (تکرار و مدت) برای بهبود راه رفتن در اوایل سکته مغزی، و همچنین بهبود ظاهری و مدت زمان، هنوز موضوع بحث است [5].از یک طرف، مشاهده شده است که روشهای تکراری مخصوص کار با شدت راه رفتن بیشتر میتواند منجر به بهبود بیشتر در راه رفتن بیماران سکته مغزی شود [6].به طور خاص، گزارش شده است که افرادی که ترکیبی از تمرین راه رفتن با کمک الکتریکی و فیزیوتراپی بعد از سکته مغزی دریافت کردهاند، نسبت به افرادی که فقط تمرین راه رفتن منظم را دریافت کردهاند، بهبود بیشتری نشان میدهند، به ویژه در 3 ماه اول پس از سکته مغزی، و احتمال بیشتری برای رسیدن به استقلال دارند. راه رفتن [7].از سوی دیگر، برای شرکت کنندگان سکته مغزی تحت حاد با اختلال راه رفتن متوسط تا شدید، انواع مداخلات آموزش راه رفتن مرسوم موثرتر از آموزش راه رفتن به کمک ربات گزارش شده است [8، 9].علاوه بر این، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه عملکرد راه رفتن بدون توجه به اینکه آیا تمرین راه رفتن از تمرین راه رفتن رباتیک استفاده می کند یا ورزش زمینی بهبود می یابد [10].
از پایان سال 2019، طبق سیاست های بیمه پزشکی داخلی و محلی چین، در بیشتر مناطق چین، در صورت استفاده از بیمه درمانی برای بازپرداخت هزینه های بستری، بیماران سکته مغزی تنها به مدت 2 هفته می توانند در بیمارستان بستری شوند.از آنجایی که مدت 4 هفته بستری مرسوم در بیمارستان به 2 هفته کاهش یافته است، توسعه روش های توانبخشی دقیق تر و موثرتر برای بیماران سکته مغزی اولیه مهم است.برای بررسی این موضوع، ما اثرات یک برنامه درمانی اولیه شامل آموزش راه رفتن رباتیک (RT) را با آموزش راه رفتن روی زمین معمولی (PT) مقایسه کردیم تا سودمندترین برنامه درمانی برای بهبود راه رفتن را تعیین کنیم.
2. روش ها
2.1.طراحی مطالعه.این یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده تک مرکزی، تک سوکور بود.این مطالعه توسط اولین بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم و
فناوری چین (IRB، هیئت بررسی نهادی) (شماره 2020-KY627).معیارهای ورود به شرح زیر بود: اولین سکته مغزی شریان مغزی میانی (مستند شده توسط اسکن توموگرافی کامپیوتری یا تصویربرداری رزونانس مغناطیسی).زمان شروع سکته مغزی کمتر از 12 هفته؛مرحله برونستروم عملکرد اندام تحتانی که از مرحله III تا مرحله IV بود.ارزیابی شناختی مونترال (MoCA) امتیاز ≥ 26، قادر به همکاری با تکمیل آموزش توانبخشی و قادر به بیان واضح احساسات در مورد آموزش است [11].35-75 سال، مرد یا زن؛و موافقت برای شرکت در کارآزمایی بالینی، با ارائه رضایت آگاهانه کتبی.
معیارهای خروج از مطالعه به شرح زیر بود: حمله ایسکمیک گذرا.ضایعات قبلی مغز، صرف نظر از علت؛وجود غفلت با استفاده از تست بلز ارزیابی شد (تفاوت پنج زنگ از 35 زنگ حذف شده بین سمت راست و چپ نشان دهنده غفلت نیم فضایی است) [12، 13].آفازیمعاینه عصبی برای ارزیابی وجود اختلال حسی جسمی مرتبط بالینی؛اسپاستیسیته شدیدی که اندام تحتانی را تحت تأثیر قرار می دهد (نمره مقیاس اصلاح شده اشورث بیشتر از 2)؛معاینه بالینی برای ارزیابی وجود آپراکسی حرکتی اندام تحتانی (با خطاهای حرکتی انواع حرکت اندام که با استفاده از معیارهای زیر طبقه بندی می شوند: حرکات ناهنجار در غیاب حرکات اساسی و نقص حسی، آتاکسی و تون ماهیچه طبیعی).جداسازی خودکار غیر ارادی؛تغییرات اسکلتی اندام تحتانی، بدشکلی ها، ناهنجاری های آناتومیکی و اختلالات مفصلی با علل مختلف.عفونت پوستی موضعی یا آسیب زیر مفصل ران اندام تحتانی؛بیماران مبتلا به صرع که وضعیت آنها به طور موثر کنترل نشده بود.ترکیبی از سایر بیماری های سیستمیک جدی، مانند اختلال عملکرد قلبی ریوی شدید؛شرکت در سایر کارآزماییهای بالینی ظرف 1 ماه قبل از کارآزمایی؛و عدم امضای رضایت آگاهانههمه آزمودنیها داوطلب بودند و همگی رضایت آگاهانه کتبی را برای شرکت در مطالعه ارائه کردند، که طبق اعلامیه هلسینکی و تأیید کمیته اخلاق اولین بیمارستان وابسته به دانشگاه علم و صنعت چین انجام شد.
قبل از آزمون، شرکت کنندگان واجد شرایط را به طور تصادفی به دو گروه تقسیم کردیم.ما بیماران را بر اساس طرح تصادفی سازی محدود تولید شده توسط نرم افزار به یکی از دو گروه درمانی اختصاص دادیم.محققانی که تشخیص دادند آیا بیمار واجد شرایط ورود به کارآزمایی است یا خیر، نمیدانستند که بیمار در هنگام تصمیمگیری در کدام گروه (تکلیف پنهان) قرار میگیرد.محقق دیگری تخصیص صحیح بیماران را بر اساس جدول تصادفی بررسی کرد.علاوه بر درمان های موجود در پروتکل مطالعه، دو گروه از بیماران هر روز 0.5 ساعت فیزیوتراپی معمولی دریافت کردند و هیچ نوع توانبخشی دیگری انجام نشد.
2.1.1.گروه RT.بیماران اختصاص داده شده به این گروه تحت آموزش راه رفتن از طریق سیستم آموزش راه رفتن و ارزیابی A3 (NX، چین) قرار گرفتند که یک ربات راه رفتن الکترومکانیکی است که آموزش راه رفتن با شدت بالا و کار خاص را ارائه می دهد.تمرینات ورزشی خودکار روی تردمیل انجام شد.بیمارانی که در ارزیابی شرکت نکردند تحت درمان تحت نظارت با سرعت تنظیم شده تردمیل و پشتیبانی وزن قرار گرفتند.این سیستم شامل سیستمهای کاهش وزن پویا و ثابت است که میتوانند تغییرات مرکز ثقل واقعی را هنگام راه رفتن شبیهسازی کنند.با بهبود عملکرد، سطوح حمایت از وزن، سرعت تردمیل و نیروی هدایت همگی برای حفظ سمت ضعیف عضلات بازکننده زانو در حالت ایستاده تنظیم میشوند.سطح حمایت وزن به تدریج از 50% به 0% کاهش می یابد و نیروی هدایت کننده از 100% به 10% کاهش می یابد (با کاهش نیروی هدایتی که در هر دو مرحله ایستاده و چرخشی استفاده می شود، بیمار مجبور به استفاده از آن می شود. ماهیچه های لگن و زانو فعال تر در روند راه رفتن شرکت کنند) [14، 15].علاوه بر این، با توجه به تحمل هر بیمار، سرعت تردمیل (از 1.2 کیلومتر در ساعت) 0.2 به 0.4 کیلومتر در ساعت در هر دوره درمان افزایش می یابد، تا 2.6 کیلومتر در ساعت.مدت زمان موثر برای هر RT 50 دقیقه بود.
2.1.2.گروه پی تی.تمرین راه رفتن روی زمین معمولی بر اساس تکنیکهای درمانی رشد عصبی سنتی است.این درمان شامل تمرین تعادل نشسته-ایستاده، انتقال فعال، نشستن-ایستادن و آموزش فشرده برای بیماران مبتلا به اختلالات حسی-حرکتی بود.با بهبود عملکرد بدنی، تمرینات بیماران از جمله تمرینات تعادل ایستاده پویا بیشتر شد و در نهایت به تمرین راه رفتن عملکردی تبدیل شد و در عین حال به انجام تمرینات فشرده ادامه داد [16].
بیماران برای تمرین راه رفتن روی زمین (زمان موثر 50 دقیقه در هر درس) با هدف بهبود کنترل وضعیت بدن در حین راه رفتن، انتقال وزن، فاز ایستادن، ثبات فاز چرخش آزاد، تماس کامل پاشنه و حالت راه رفتن به این گروه اختصاص داده شدند.همان درمانگر آموزش دیده تمام بیماران این گروه را درمان کرد و اجرای هر تمرین را مطابق با مهارت های بیمار (یعنی توانایی شرکت به شیوه ای پیشرونده و فعال تر در حین راه رفتن) و شدت تحمل استاندارد کرد، همانطور که قبلا برای گروه RT توضیح داده شد.
2.2.رویه هاهمه شرکت کنندگان تحت یک برنامه آموزشی متشکل از یک دوره 2 ساعته (شامل دوره استراحت) هر روز به مدت 14 روز متوالی قرار گرفتند.هر جلسه تمرینی شامل دو دوره تمرینی 50 دقیقهای بود که بین آنها یک دوره استراحت 20 دقیقهای وجود داشت.بیماران در ابتدا و بعد از 1 هفته و 2 هفته (نقطه پایانی اولیه) مورد ارزیابی قرار گرفتند.همان ارزیاب از تکلیف گروهی آگاهی نداشت و همه بیماران را ارزیابی کرد.ما اثربخشی روش کور کردن را با درخواست از ارزیاب برای حدس دقیق آزمایش کردیم.
2.3.عواقب.نتایج اصلی نمرات FMA و نمرات آزمون TUG قبل و بعد از تمرین بود.تجزیه و تحلیل راه رفتن پارامتر زمان-فضا نیز با استفاده از یک سیستم ارزیابی عملکرد تعادل (مدل: AL-080، شرکت فناوری هوشمند Anhui Aili، آنهویی، چین) [17]، از جمله زمان گام (ها)، زمان فاز تک موضعی (ها) انجام شد. ، زمان فاز دوتایی (s)، زمان فاز نوسان (s)، زمان فاز ایستادن (s)، طول گام (سانتی متر)، سرعت راه رفتن (m/s)، آهنگ (گام در دقیقه)، عرض راه رفتن (سانتی متر)، و زاویه پا به بیرون (درجه).
در این مطالعه می توان از نسبت تقارن بین پارامترهای فضا/زمان دو طرفه برای شناسایی آسان درجه تقارن بین سمت آسیب دیده و سمت کمتر آسیب دیده استفاده کرد.فرمول نسبت تقارن به دست آمده از نسبت تقارن به صورت زیر است [18]:
وقتی طرف آسیب دیده با طرف کمتر آسیب دیده متقارن باشد، نتیجه نسبت تقارن 1 است. وقتی نسبت تقارن بیشتر از 1 باشد، توزیع پارامتر مربوط به طرف آسیب دیده نسبتاً زیاد است.وقتی نسبت تقارن کمتر از 1 باشد، توزیع پارامتر مربوط به سمت کمتر آسیب دیده بیشتر است.
2.4.تحلیل آماری.برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری SPSS 18.0 استفاده شد.برای ارزیابی فرض نرمال بودن از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد.ویژگیهای شرکتکنندگان در هر گروه با استفاده از آزمونهای t مستقل برای متغیرهای دارای توزیع نرمال و آزمون Mann-Whitney U برای متغیرهای توزیع غیرعادی مورد آزمایش قرار گرفت.برای مقایسه تغییرات قبل و بعد از درمان بین دو گروه از آزمون رتبه بندی علامت دار ویلکاکسون استفاده شد.مقادیر P <0.05 برای نشان دادن معنیداری آماری در نظر گرفته شد.
3. نتایج
از آوریل 2020 تا دسامبر 2020، در مجموع 85 داوطلب که دارای معیارهای واجد شرایط بودن با سکته مغزی مزمن بودند برای شرکت در آزمایش ثبت نام کردند.آنها به طور تصادفی به گروه PT (n = 40) و گروه RT (n = 45) اختصاص داده شدند.31 بیمار مداخله تعیین شده (ترک قبل از درمان) را دریافت نکردند و به دلایل شخصی مختلف و محدودیت های شرایط غربالگری بالینی نتوانستند درمان شوند.در پایان، 54 شرکت کننده که معیارهای واجد شرایط بودن را داشتند در آموزش شرکت کردند (گروه PT، 27 = n؛ گروه RT، 27 = n).نمودار جریان مختلط که طرح تحقیق را به تصویر می کشد در شکل 1 نشان داده شده است. هیچ رویداد نامطلوب جدی یا خطرات عمده گزارش نشده است.
3.1.پایه.در ارزیابی پایه، تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر سن (0:14 = P)، زمان شروع سکته مغزی (0:47 = P)، نمرات FMA (0:06 = P) و نمرات TUG مشاهده نشد. (P = 0:17).مشخصات دموگرافیک و بالینی بیماران در جداول 1 و 2 نشان داده شده است.
3.2.نتیجه.بنابراین، تجزیه و تحلیل نهایی شامل 54 بیمار بود: 27 در گروه RT و 27 در گروه PT.سن، هفته های بعد از سکته، جنس، سمت سکته مغزی و نوع سکته مغزی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (جدول 1 را ببینید).ما بهبود را با محاسبه تفاوت بین نمرات پایه و 2 هفته هر گروه اندازهگیری کردیم.از آنجایی که داده ها به طور معمول توزیع نمی شدند، از آزمون Mann-Whitney U برای مقایسه اندازه گیری های پایه و پس از تمرین بین دو گروه استفاده شد.هیچ تفاوت معنی داری بین گروه ها در اندازه گیری پیامد قبل از درمان وجود نداشت.
پس از 14 جلسه تمرینی، هر دو گروه حداقل در یک اندازه گیری پیامد بهبود قابل توجهی نشان دادند.علاوه بر این، گروه PT بهبود عملکرد قابل توجهی بیشتری را نشان داد (جدول 2 را ببینید).با توجه به نمرات FMA و TUG، مقایسه نمرات قبل و بعد از 2 هفته تمرین تفاوت معنیداری را در گروه PT (01:0 < P) و تفاوتهای معنیدار در گروه RT نشان داد (FMA، P = 0: 02)، اما نتایج TUG (P = 0:28) تفاوتی را نشان نداد.مقایسه بین گروه ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در نمرات FMA (P = 0:26) یا TUG (P = 0:97) وجود ندارد.
با توجه به تحلیل راه رفتن پارامتر زمان، در مقایسه درون گروهی، قبل و بعد از هر قسمت از طرف تحت تاثیر دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).در مقایسه درون گروهی فاز نوسان مقابل، گروه RT از نظر آماری معنی دار بود (01:0 = P).در تقارن دو طرف اندام تحتانی قبل و بعد از دو هفته تمرین در دوره ایستادن و نوسان، گروه RT در تحلیل درون گروهی از نظر آماری معنیدار بود (04/0= P).علاوه بر این، فاز ایستادن، فاز نوسان، و نسبت تقارن طرف کمتر آسیب دیده و طرف آسیب دیده در داخل و بین گروه ها معنی دار نبود (P> 0:05) (شکل 2 را ببینید).
با توجه به تحلیل راه رفتن پارامتر فضا، قبل و بعد از 2 هفته تمرین، تفاوت معنی داری در عرض راه رفتن در سمت آسیب دیده (02/0 = P) در گروه PT مشاهده شد.در گروه RT، سمت آسیبدیده تفاوتهای قابلتوجهی در سرعت راه رفتن (P = 0:03)، زاویه انگشت به بیرون (P = 0:01)، و طول گام (P = 0:03) نشان داد.با این حال، پس از 14 روز تمرین، دو گروه هیچ بهبود قابل توجهی در آهنگ نشان ندادند.به جز تفاوت آماری معنیدار در زاویه بیرون پا (002:0 = P)، در مقایسه بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
4. بحث
هدف اصلی این کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده، مقایسه اثرات آموزش راه رفتن به کمک ربات (گروه RT) و تمرین راه رفتن زمینی معمولی (گروه PT) برای بیماران مبتلا به سکته مغزی زودرس با اختلال راه رفتن بود.یافتههای فعلی نشان داد که در مقایسه با تمرین راه رفتن زمینی معمولی (گروه PT)، تمرین راه رفتن با ربات A3 با استفاده از NX چندین مزیت کلیدی برای بهبود عملکرد حرکتی دارد.
چندین مطالعه قبلی گزارش کرده اند که تمرین راه رفتن رباتیک همراه با فیزیوتراپی پس از سکته احتمال دستیابی به راه رفتن مستقل را در مقایسه با تمرین راه رفتن بدون این دستگاه ها افزایش می دهد و افرادی که این مداخله را در 2 ماه اول پس از سکته دریافت می کردند و افرادی که نمی توانستند راه بروند پیدا شدند. بیشترین بهره را ببرند [19، 20].فرضیه اولیه ما این بود که تمرین راه رفتن به کمک ربات با ارائه الگوهای دقیق و متقارن راه رفتن برای تنظیم راه رفتن بیماران، نسبت به تمرین راه رفتن زمینی سنتی در بهبود توانایی ورزشی موثرتر است.علاوه بر این، ما پیشبینی کردیم که تمرینات اولیه با کمک ربات پس از سکته مغزی (یعنی تنظیم دینامیکی از سیستم کاهش وزن، تنظیم لحظهای نیروی هدایت، و تمرین فعال و غیرفعال در هر زمان) مفیدتر از تمرین سنتی مبتنی بر اطلاعات ارائه شده به زبان واضحعلاوه بر این، ما همچنین حدس زدیم که تمرین راه رفتن با ربات A3 در وضعیت عمودی، سیستمهای اسکلتی-عضلانی و عروق مغزی را از طریق ورودی مکرر و دقیق وضعیت راه رفتن فعال میکند، در نتیجه هیپرتونی اسپاستیک و هایپررفلکسی را کاهش میدهد و باعث بهبودی زودهنگام پس از سکته میشود.
یافته های فعلی فرضیه های اولیه ما را به طور کامل تایید نکردند.نمرات FMA نشان داد که هر دو گروه بهبود قابل توجهی را نشان دادند.علاوه بر این، در مرحله اولیه، استفاده از دستگاه رباتیک برای آموزش پارامترهای فضایی راه رفتن منجر به عملکرد قابل توجهی بهتر از آموزش سنتی توانبخشی زمینی شد.پس از آموزش راه رفتن به کمک ربات، بیماران ممکن است نتوانند راه رفتن استاندارد شده را به سرعت و ماهرانه اجرا کنند و پارامترهای زمان و مکان بیماران کمی بیشتر از قبل از آموزش بوده است (اگرچه این تفاوت معنی دار نبود، P > 0:05). تفاوت معنی داری در نمرات TUG قبل و بعد از تمرین وجود نداشت (P = 0:28).اما صرف نظر از روش، 2 هفته تمرین مداوم هیچ تغییری در پارامترهای زمانی در راه رفتن بیماران یا فرکانس قدم در پارامترهای فضا ایجاد نکرد.
یافتههای کنونی با برخی گزارشهای قبلی مطابقت دارد و از این ایده حمایت میکند که نقش تجهیزات الکترومکانیکی/ربات هنوز نامشخص است [10].تحقیقات برخی مطالعات قبلی نشان داده است که آموزش راه رفتن رباتیک می تواند نقش اولیه ای در توانبخشی عصبی داشته باشد و ورودی حسی صحیح را به عنوان پیش فرض شکل پذیری عصبی و مبنای یادگیری حرکتی ارائه دهد، که برای دستیابی به خروجی حرکتی مناسب ضروری است [21].بیمارانی که ترکیبی از آموزش راه رفتن با کمک الکتریکی و فیزیوتراپی پس از سکته مغزی دریافت کردند، در مقایسه با افرادی که فقط تمرین راه رفتن معمولی را دریافت کردند، به ویژه در 3 ماه اول پس از سکته، احتمال بیشتری برای دستیابی به راه رفتن مستقل داشتند [7، 14].علاوه بر این، برخی از مطالعات نشان داده اند که تکیه بر آموزش ربات می تواند راه رفتن بیماران را پس از سکته بهبود بخشد.در مطالعهای که توسط کیم و همکارانش انجام شد، 48 بیمار در یک سال پس از بیماری به یک گروه درمان با کمک ربات (0:5 ساعت آموزش ربات + 1 ساعت فیزیوتراپی) و یک گروه درمان معمولی (1.5 ساعت تمرین فیزیکی) تقسیم شدند. درمان)، با هر دو گروه 1.5 ساعت درمان در روز.در مقایسه با فیزیوتراپی سنتی به تنهایی، نتایج نشان داد که ترکیب دستگاه های روباتیک با فیزیوتراپی از نظر استقلال و تعادل نسبت به درمان معمولی برتری دارد [22].
با این حال، مایر و همکارانش مطالعهای را روی 66 بیمار بزرگسال با میانگین 5 هفته پس از سکته مغزی انجام دادند تا تأثیر دو گروه دریافت کننده 8 هفته درمان توانبخشی بستری با تمرکز بر توانایی راه رفتن و توانبخشی راه رفتن (آموزش راه رفتن به کمک ربات و زمین سنتی را ارزیابی کنند. آموزش راه رفتن).گزارش شده است که اگرچه برای دستیابی به اثرات مفید تمرین راه رفتن زمان و انرژی لازم بود، اما هر دو روش عملکرد راه رفتن را بهبود بخشید [15].به طور مشابه، دانکن و همکاران.اثرات تمرینات ورزشی زودهنگام (2 ماه پس از شروع سکته مغزی)، تمرینات ورزشی دیرهنگام (6 ماه پس از شروع سکته مغزی)، و یک برنامه ورزشی در خانه (2 ماه پس از شروع سکته مغزی) برای مطالعه دویدن با وزنه پس از سکته مغزی، از جمله بهینه بودن زمان و اثربخشی مداخله توانبخشی مکانیکیمشخص شد که در بین 408 بیمار بزرگسال مبتلا به سکته مغزی (2 ماه پس از سکته مغزی)، تمرینات ورزشی، از جمله استفاده از تمرینات تردمیل برای حمایت از وزن، بهتر از ورزش درمانی انجام شده توسط یک فیزیوتراپ در خانه نبود [8].هیدلر و همکارانش یک مطالعه RCT چند مرکزی را پیشنهاد کردند که شامل 72 بیمار بزرگسال کمتر از 6 ماه پس از شروع سکته بود.نویسندگان گزارش می دهند که در افراد مبتلا به اختلال راه رفتن متوسط تا شدید پس از سکته مغزی یک طرفه تحت حاد، استفاده از راهبردهای توانبخشی سنتی می تواند به سرعت و مسافت بیشتری در زمین نسبت به آموزش راه رفتن با کمک ربات (با استفاده از دستگاه های لوکومات) دست یابد [9].در مطالعه ما، از مقایسه بین گروه ها می توان دریافت که به جز تفاوت آماری معنی دار در زاویه انگشت بیرون، در واقع اثر درمانی گروه PT در بیشتر جنبه ها مشابه گروه RT است.به خصوص از نظر عرض راه رفتن، پس از 2 هفته تمرین PT، مقایسه درون گروهی معنی دار است (02:0 = P).این به ما یادآوری می کند که در مراکز آموزشی توانبخشی بدون شرایط آموزش ربات، تمرین راه رفتن با آموزش راه رفتن روی زمین معمولی نیز می تواند به یک اثر درمانی خاص دست یابد.
از نظر پیامدهای بالینی، یافتههای کنونی به طور آزمایشی پیشنهاد میکنند که برای آموزش راه رفتن بالینی برای سکته اولیه، زمانی که عرض راه رفتن بیمار مشکلساز است، آموزش راه رفتن روی زمین باید انتخاب شود.در مقابل، زمانی که پارامترهای فضای بیمار (طول گام، سرعت، و زاویه انگشت پا) یا پارامترهای زمانی (نسبت تقارن فاز ایستادن) مشکل راه رفتن را آشکار میکنند، انتخاب آموزش راه رفتن به کمک ربات ممکن است مناسبتر باشد.با این حال، محدودیت اصلی کارآزمایی کنترلشده تصادفیسازی شده فعلی، زمان آموزش نسبتاً کوتاه (2 هفته) بود که نتیجهگیریهایی را که میتوان از یافتههای ما گرفت، محدود میکرد.این امکان وجود دارد که تفاوت تمرینات بین دو روش بعد از 4 هفته آشکار شود.محدودیت دوم مربوط به جامعه مورد مطالعه است.مطالعه حاضر با بیماران مبتلا به سکته مغزی تحت حاد با سطوح مختلف شدت انجام شد و ما نتوانستیم بین توانبخشی خود به خودی (به معنی بهبود خود به خودی بدن) و توانبخشی درمانی تمایز قائل شویم.دوره انتخاب (8 هفته) از شروع سکته مغزی نسبتا طولانی بود، احتمالاً شامل تعداد بیش از حد منحنی های مختلف تکامل خود به خود و مقاومت فردی در برابر استرس (تمرین) بود.محدودیت مهم دیگر فقدان نقاط اندازه گیری بلند مدت است (مثلاً 6 ماه یا بیشتر و در حالت ایده آل 1 سال).علاوه بر این، شروع زودهنگام درمان (یعنی RT) ممکن است منجر به تفاوت قابل اندازهگیری در نتایج کوتاهمدت نشود، حتی اگر در نتایج بلندمدت تفاوتی حاصل شود.
5. نتیجه گیری
این مطالعه اولیه نشان میدهد که هم تمرین راه رفتن با کمک ربات A3 و هم تمرین راه رفتن زمینی معمولی میتوانند تا حدی توانایی راه رفتن بیماران سکته مغزی را در عرض ۲ هفته بهبود بخشند.
در دسترس بودن داده ها
مجموعه داده های مورد استفاده در این مطالعه به درخواست معقول از نویسنده مسئول در دسترس است.
تضاد علاقه
نویسندگان اعلام می کنند که هیچ تضاد منافع وجود ندارد.
قدردانی ها
ما از بنجامین نایت، کارشناس ارشد، از لیون بیانجی، ادانز ویرایش چین (http://www.liwenbianji.cn/ac)، برای ویرایش متن انگلیسی پیشنویس این دستنوشته تشکر میکنیم.
منابع
زمان ارسال: نوامبر-15-2021